الحمد لولیه والشکرعلی انعامه سیما نعمت نبیه وواسطة فیضه رحمة للعالمین وخاتم المرسلین المصطفی الامجد والمحمود الاحمد ابی القاسم محمد و علی حبیبه و وصیه امیرالمومنین و امام المتقین و علی خاتم اوصیائه الذی بیمنه رزق الوری وبوجوده ثبتت الارض والسماءو اللعن علی اعدائهم الی یوم البقاء
پس ازواقعۀ جانگداز عاشورا و شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام عجائب وغرائبی درعالم رخ داد که قبل و بعدی نداشته ونخواهد داشت بعضی از آنها درتواریخ آمده و بعضی دیگر را که جزاهل معرفت برآن واقف نیستند در روایات صادره از آل عصمت بدانها اشاره شده از جمله روایات روایتی است که ابن بابویه در کامل الزیارة مسندا از مولای ما حضرت صادق علیه السلام آورده که فرمودند :لما مضی ابوعبدالله الحسین بن علی علیه السلام بکی علیه ما خلق الله الا ثلاثة اشیاء البصره و دمشق و آل عثمان یعنی آنچهپروردگار خلق کرده برحضرت ابا عبدالله الحسین گریستند مگرسه چیز بصره و دمشق وآل عثمان و درروایت میثم تمّارآمده که مولای ماامیرالمومنین علیه السلام فرمودند که این امت میشومه می کشند فرزند پیغمبرخود را درعاشورا و محرم و آن روزرا آن بت پرستان به جهت خود روز برکت قرار می هند و بدرستیکه برآن مظلوم هرچیزی می گرید حتی وحوش بیابانها وماهیان دردریا و پرندگان درآسمان و می گرید براوخورشید و ماه و ستارگان و آسمان و زمین ومومنین ازانس وجن وجمیع ملائکۀ آسمانها و زمینها ورضوان و مالک و حملۀ عرش و آسمان خون می بارد و خاکستر.
اگر چه امثال این روایات اهل بینش وعشق را کفایت می کند و اگربالاتر روند خود به رأی العین می بینند زیرا واقعۀ کربلا یک حادثه واتفاق نیست یک حقیقت و واقعیت عشقی است و درخور هر فهم وادراکی نیست به قول حافظ :
اما بعضی ازاهل علم وعرفان کمی ازاسرار این وقایع را درکتب خویش ذکرکرده اندازجمله عالم خبیر وعارف بصیر آیة الله محمدعلی برغانی درجلد ششم ریاض الاحزان که نام آن رااسرارالعارفین نهاده بیان فرموده و این کتاب گرانقدر هنوز بطبع نرسیده و ما عکس نسخۀ خطی آن را از کتابخانۀ مجلس بدست آوردیم وقسمتی ازآن را آوردیم تا نمی ازیم دریای عظمت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) برای اهلش آشکارگردد هرکس که دریافت خوشا به سعادتش وهر کس ازاین فهم محروم ماند از خود حضرت سیدالشهداء علیه السلام بخواهد تاحلاوت این اسرار رابه او بچشانند
درره عشق نشد کس به یقین محرم رازهر کسی برحسب فهم ، گمانی دارد
عقل چو من قطره ایست مانده زدریا جدا
چندکندقطره ایفهمز دریایعشق
مگرچشم ازغرض پوشی به کوش این نکته بنیوشی
پیفهمسخنکوشینهدربیهودهگوئی
بیان مرحوم برغانی از کتاب اسرارالعارفین او
سرّ اینکه جمیع موجودات درمصیبت آنحضرت گریستند وگریانند همچنانکه ازاین روایات ظاهرشد واخبارمتواتره براین ناطق است بدانکه چون محمد وآل محمد صلی الله علیه وآله واسطۀ خلق جمیع عوالم وسبب نزول برکت ورحمت ازجانب خلاّق عالم می باشند واین معنی خودظاهراست زیرا که مقصودازآفرینش عالم ایجاد ایشان بود واول چیزی که خلق شده نورمحمدی (ص)بود و جمیع ماسوی ازپرتوشعاع نورایشان خلق شدند و رحمت خداوند اعلی نازل نمی شود مگربرایشان و از ایشانبه خلق می رسد واگر ایشان نبودند باران نازل نمی شد وگیاه نمی روئید وآفتاب وماه روشنی نمی داد و آسمان برنمی بود (به زیارت جامعۀ کبیرمراجعه شود) بلکه ایشانند مظاهر اسماء الهی و وجود عالم به اسم اعظم است .
چنانچه گفته شده ( بنی الوجود علی الاسم الاعظم فاذا حرّک حرّک جمیع العالم ) وچون اسم اعظم حرکت نماید تمام عالم حرکت نماید و حسین بن علی علیهما السلام مظهر اسم اعظم است (اللهم انی اسئلکباسمک الذی اشرقت به السموات و الارض و باسمک الذییصلحبهالاولون والاخرون ) به نورایشان بودکه آسمان وزمین ازمَکمَن خفاء به عالم وجود وشهود آمد و از نور ایشان عالم روشن شد و ایشانند صلاح اولین وآخرین و به اصلاح نیامد امراولین و آخرین مگر به ایشان ، ایشانند رحمت واسعۀ الهی که هرچیزی را فراگرفته و ایشانند کلمات تامّۀ الهی (فما آیة لله اکبرمنهم فهم آیة من دونها کل آیة وما نعمة الاوهم اولیائها فهم نعمة منها اتت کل نعمة لهم خلق الله العوالم کلها و حکمهمفیها بها من خلیفة سری سرّهم فی الکائنات جمیعها فمن سرهم لم یخل مثقال ذرة )لمولفه :
کیست گویمتاشناسندش تمام عالمینسید سردارمظلومان شه خوبانحسین
بل سرّایشان است که درجمیع کائنات جاریست که ذره ای ازذرات عالم خالی نیست از سرّ ایشان وازاینجامعلوم می شود که تأثیر مصیبت سیدالشهداء درنباتات وجمادات و سموات وارضین ظاهر وهویدا شد بلکه بقای آسمان وزمین دراین مصیبت کبری بعید است آری چون حکمت کامل الهیّت تعلق نیافته بود به انهدام عالم ،وخلیفۀ او وفرزندش نیزدرعالم بودند عالم منهدم نگردید .
لکن اگرچه منهدم نشد اما به جهت آن یک آشوبی درعالم برپاشد که بالمرة روی به انهدام آورد کوهها از هم پاشید ودریاها بجوش آمد آفتاب وماه سیاه شدند آسمان خون بارید وخاکسترفروریخت وزمین خون ازاو جوشید هرسنگی وکلوخی که اززمین حرکت میدادند خون تازه اززیر آن می جوشید آری کم مصیبت نبود انبیاء تاب شنیدن آن رانداشتند.حضرت آدم چون مصیبت آنحضرت راشنید مانند زن فرزند مرده گریست حضرت نوح چون ازآن واقعه مطلع شد نوحه گرشد مانندعزاداران وحضرت ابراهیم راچون درسیرملکوت آسمانها برانوارقادسۀ خمسه نظرافتاد سوال نمودفرمودند:که نورمحمد بن عبدالله (ص) است ودختراو و اوصیای اوست عرض کرد سبب چیست که درنظرنمودن به چهارنورمسرورمی شوم وچون نظر می کنم به نورپنجمی دلم مهموم وسینه ام مغموم می گردد جواب شنید به قدری از ظلمها وستمها یی که به نورمقدس وجسد اقدس آن سرور واقع خواهد شد در زمین کربلا محزون وغمناک گردید و زندگی بر او تلخ شد ( مولف یک یک نحوۀ گریستن انبیاء رانقل می کند و ما خوفا للاطاله از نقل آن صرفنظر نمودیم سپس می گوید :)
باری همۀ عالم ازآسمانها و زمینها وعرش وکرسی ولوح وقلم ونون وبهشت و دوزخ و حورالعین وغلمان ورضوان ومالک و ریح و طمطام وثری وتحت الثری وعقل وروح ونفس وطبیعت وماده ومثال وجسم وجسد وآنچه شنیده و دیده شود وآنچه دیده وشنیده نشود همه از جهت خوش آمد محمدبن عبدالله (ص) که عقل کل وکل عقل و قطب الاقطاب است وازجهت بزرگی بلیۀ فرزندش گریستند بلکه هر گریستنی بحقی مآل آن به گریۀ آنحضرت است و هرسنگی که ازهرکوهی می افتد ازغم آنحضرت است وگریۀ هرطفلی درگاهواره ای ازغم والم آن حضرت است هرمرغی که برلب هربامی یا هرشاخساری صیحه می زند ازمصیبت آنحضرت است زردی و خزان درختان از غم آنحضرت است وشکست هردیواری از ماتم آنحضرت است سرخی آسمان از غم آنحضرت است و موج دریاها از غم اوست و غبار صحرا ها از اندوه اوست غرش رعد از حزن اوست بارش ابر گریۀ براوست حفیف اشجارازغم اوست ثوران ریاح درماتم اوست واین معنی اگرچه بعید است از اذهان لکن درنظر اهل بصیرت ومعرفت چنین است زیراکه جمیع ممکنات بواسطۀ ایشان خلعت وجود پوشیدند و جملگی عکس ازشعاع ایشانند ونزول رحمت بواسطۀ ایشان واگربلیه ای روی داده است و فرموده اند که نحن محال مشیت الله چون محل مشیت الهی متأثر گردد هرچیزی متأثرشود لکن منافقین از ایشان نیستنداگرچه وجودایشان نیز به سبب وجودپیغمبر وآل اوست لکن از قبیل ظلّ است که ظلّ از آفتاب نیست بلکه از جدار است اگر چه ظهورش از آفتاب است به خلاف شیعیان که از ایشانند مثل شعاع که از شمس است وبدیهی است که تیرگی شمس یک تیرگی شعاع است وصفای آن صفای شعاع و نظر به اینکه حسین بن علی علیهما السلام مظهر خضوع وخشوع است پس هر خضوعی وخشوعی که در عالم امکان می باشد به جهت خضوع اوست و بواسطۀ آن است پس منافاتی نیست میان حدوث این آثارقبل از حادثۀ این بزرگوار واخبار نیز متفق است براینکه هر چیزی بر او گریست لکن گریۀ هرچیزی به حسب حال اوست محتشم :
گرچشم روزگاربراوفاش می گریست خون می گذشت ازسر ایوان کربلا
این وبلاک در خدمت ولایت مطلقه امیرالمومنین علیه صلوات المصلین واهل البیت علیهم السلام می باشد و از هیچ خدمت اعتقادی مضایقه نکرده وهر محبی درخواستی اعم از روایت یا مطلب یا شعر درفضایل اهل بیت علیهم السلام نماید برای او ارسال خواهد شد اگر مختصر یا جهت شخصی دارد و الا در وبلاک قرار خواهد گرفت