عقائد الحقه

عقائد ا لحقّه مأخوذ از کتاب و عترت که لن یفترقا ابدا

                                              بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لوليه والشكر علي افضل انعامه وهي ولاية علي بن ابيطا لب صلوات الله عليهما والصلوة علي اشرف انبيائه وخيرة خلقه نبينااحمد اباالقاسم محمدصلي الله عليه وآله و سلم واللعن علي اعدائهم الي يوم القيامة .     

مطلب ذيل پيرامون طي و پيمودن زمان ومكان نزد كاملين واصلين الي الله مي باشد كه فرد اكمل آنان ائمۀ اطهار عليهم السلام مي باشند اين بحث از غوامض و مشكلات  مي باشد وكمتر قلمي پيدا مي شود كه در بيانش نلغزيده و حق مطلب را اداء كرده باشد اما حكيمي كه از عهدۀ اين بحث برآمده و در نهايت شيوايي و متقني اين بحث را به رشتۀ تحرير درآورده مرحوم مغفور آيت حق و حكيم مطلق عالم رباني وعارف صمداني استادالحكماء والمتأ لهين حضرت آيت الله آقا ميرزا مهدي آشتياني رضوان الله تعالي عليه مي باشد كه در تعليقۀ رشيقۀ خود برمنظومۀ منطق حكيم الهي مرحوم حاج ملا هادي سبزواري ملامت كنند گان كج فهم را كالعدم انگاشته و نقاب از چهرۀ شاهد مطلب برداشته آنگونه كه هر كس بدان نظراندازد و دريابد دل به آن بازد وچون درآن تامل نمايد به نشاط آيد اين بود كه كمترين را به طمع انداخته تا با بضاعت مزجاة به ترجمۀ آن پرداخته به اميدي كه بيشتري را   بهره آيد و نور معرفت برقلوبشان  تابد و هر كس به قدر فهم خود دريابد كه امام كيست ومعني امام زما ن چيست .

لازم به ذكر است كه مطلب بسيار دقيق و علمي وعرفاني مي باشد واحتياج به تكرار وتامل بسيار دارد و فهمش براي افرادي كه آشنايي با مباحث عرفاني ندارند مشكل مي باشد تا حمل بر چيز ديگر نشود . اللهم عجل لوليك الفرج

                                        ترجمۀ بيان مرحوم آشتياني

 بدان كه برهنگان از لباس بشريّت و تار وپود ناسوتيت  و خارج شدگان از وابستگي هاي طبيعت و پوسته هاي مادي و پنهان شدگان در انوار لاهوت و جبروت و تابشهاي محلهاي حضرت ملكوت به خاطر قرارداشتن آنان بر عرش رحمن و تنهايي نزد خداوند اقتدار و نشستن آنان بر كرسي منزلت و بزرگي و عظمت ، و پاكي از نيست وهست شدن و شب را ماندن نزد ربّ خويش آنكه اوست وجود محض و منزه از جميع بندها و حدود است و تحقق پيدا كردن ايشان به وجود حقّاني و هستي رباني صمداني در حالي كه به بندهاي جسمهاي مادي و موجودات طبيعي گرفتار نشده اند و به نو شدنهاي زمان و مكان و جهت ها و اوضاع عالم محكوم نگرديده اند بلكه جسمهايشان مطهر و بدنهاي آنان بلند مرتبه است به خاطر همسايگي جسم آنان بلكه اتحاد جسمشان با ارواح كليّۀ آنان عين روح و نور پروردگار گرديده است و آسمانها به دست راست ايشان كه دست راست خداوند است پيچيده شده به

موجب " انّ الذين يبايعونك انمّا يبايعون الله" (اي رسول مومناني كه در حديبيه باتو بيعت كردند به حقيقت با خدا بيعت كردند )  سورۀ فتح آيۀ 10

و "ما رميت اذ رميت ولكن الله رمي " ( توتير نيفكندي زماني كه تير انداختي لكن خداوند تير افكند)سورۀ انفال آيۀ 17

عالم امروز عالم خلق و آفرينش ملك و ملكوت فرو گرفته و گرد آمده دركلمات وجودات ايشان است وجوداتي كه آنان كلمات الله هستند همچنين كه مولوي معنوي گفته:

بس بزرگان گفته اند ني از گزاف                          جسم پاكان عين جان افتاد صاف

گفتشان  و  نقششان   و  نفسشان                           جمله  جان  مطلق آمد  بي  نشان

جان دشمن دارشان جسمست صرف                   چون زيزدان نزداواسمست صرف

اين به خاك اندرشد وگل خاك شد                           وين نمك  اندرشد وگل  پاك  شد

پس به اين جهت ( كه جسم آنان با روحشان متحد و عين روح پروردگار گرديده كه بيان شد )

ايشان با بودنشان در لباسهائي از جنس بدنهاي ناسوتي كه بيرون كشيده و ترك كرده اند آن بدنها را قادر هستند از ظاهر شدن درهرمكان و جهت درهمان زماني كه در مكان ديگرو جهت ديگر مي باشند به صورت يكسان يا به صورت مختلف وهمچنين قادرند از انجام كارهاي زماني مثل طي كردن مسافتهاي دور و ايجاد حركات و كارهاي بسيار در زمان اندك بلكه يكباره همچنين كه سيد انبياءصلي الله عليه و آله بالا رفت بسوي آسمانهاي رفيع ومقام قاب قوسين او ادني در يك لحظه و بازگشت از آن بسوي زمين پست و همچنين حضرتش ازپشت سر نيز مشاهده مي كرد همانگونه كه از مقابل مي ديد و پيكرش را سايه نبود و همچنين قادرند در اين عالم تا آخر دنيا باقي بمانند و همچنين توانا هستند اصل اشياء را وارو كنند و برگردانند و در هوا راه بروند و بميرانند و زنده كنند و غير از اينها كارهاي ديگر از معجزات انبياء و كرامات اولياء و بالجمله نسبت عالم كبير به ارواح كليۀ ايشان همانند نسبت بدنهاي شخصيه است به نفوس جزئيه پس براي ايشان است كه به هرگونه بخواهند در اين عالم كبير تصرف نمايند و اگر براي تصوير كيفيت طي زمان و مكان براي اين بزرگان وجوه ديگري در كتب ذكر شده و در السنه مشهور است لكن اين وجه دقيقتر و محكمتر اضافه براينكه وجه بيان شده در هر موجودي كه در طول موجود ديگر مي باشد جريان دارد پس بدرستي وجود پائين تر با تمام احوالش و احكامش بدست وجود برتر پيچيده شده بلكه هر پائين نسبت به رفيع و عالي در طوليات و پيوسته ها مانند قطرۀ مركب است نسبت به درياي عظيم كه آن را ساحلي نيست پس چگونه تصور مي شود كه آن عالي به قيود سافلي مقيد شود و به احكام و حدود آن پايين محدود شود و از اين مطلب ظاهر مي شود سرّ آنچه روايت شده از ديدن پيغمبر اكرم (ص)جبرئيل را در حالي كه مشرق و مغرب را فرو گرفته بود چنانچه به اين مطلب اشاره كرده است مولوي معنوي در مثنوي :

چونكه كرد الحاح و بنمود اندكي                            هيئتي كه ، كُه شود زان اندكي

شهپري بگرفت شرق وغرب را                            از مهابت گشت بيهش مصطفي

علي الخصوص نسبت به انسان كامل كه او برترين بلند قدران است و به نهايت مجد و عظمت و معالي رسيده و اوست مظهر و محل ظهور قدرت تامّۀ الهيّه و مشيّت ازليّۀ وجودي در حاليكه روح القدس در بهشت كوچك از باغهاي نورسش مي چشيد همانگونه كه گفته  شده:

احمد  ار بگشايد  آن  پرّ  جليل                               تا  ابد  مدهوش ماند  جبرئيل

اين است مقصود از طي و پيمودن زمان و مكان براي كاملين به حسب تصرفات ناسوتيه و ماديۀ ايشان و كارهاي ظاهري آنان و اما به حسب افعال باطنيه و ادراكات و تعقلات كليۀ آنان پس معني پيمودن زمان و مكان به حسب همان ادراكات و تعقلات كليه ، گرديدن ادراكات عقليه تماما دفعتاً بدون زمان و مكان به صورت مجردۀ كليۀ بسيطۀ وسيعۀ غير متعين و غير محدود مي باشد بلكه به هر صغير و كبير احاطه دارند و در بر دارندۀ هر تر و خشكي ونسبت به تمام افراد و مكانها و اوضاع و جهات يكسانند خالق بسط دادن ها و انجام دهندۀ معلولها هستند به خاطر اتصال درياهاي علوم ايشان به درياي عالم لاهوت و جايگاه بودن ايشان علم آفرينندۀ ملك والملكوت را . پس بدرستي نفس تا زماني كه در مرتبۀ خيال يا عقل بالقوه كه بسوي عقل بالفعل منقلب نمي باشد و پيش رونده بسوي حد عقل بالمستفاد و يكي شدن با عقل فعّال و فاني شدن در حق متعال نمي باشد ادراكات آن تدريجي و درجه درجه و زماني واندازه دار يا متعينۀ محدوده مي باشد و از پرده هاي طبيعت و اضافات مادي برهنه نمي باشد و زماني كه از اين حد تجاوز كرد و به حدي كه ذكر شد رسيد ادراكات عقليۀ نفس يكباره و هميشگي و ابدي مي گردد و به تمام افراداحاطه پيدا مي كند وتمام زمانها و اوضاع وجهات و جوانب ومكا نها در نقس پيچيده مي باشد

و صلي الله علي محمد و آله اجمعين واللعن علي اعدائهم الي يوم الدين

 


ادامه مطلب
نویسنده: محسن ׀ تاریخ: شنبه 25 تير 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , aghaedhagha.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com