عقائد الحقه

عقائد الحقه

عقائد ا لحقّه مأخوذ از کتاب و عترت که لن یفترقا ابدا

 

فقره دوم

می خوانی ( و اشهد انّک من دعائم  الدین و ارکان المسلمین  و معقل المومنین ) یعنی

شهادت می دهم که تو از ستونهای دین می باشی  و از رکنهای مسلمانان می باشی

یعنی قبول شهادتین که مسلمانی به آن حاصل می شود موقوف است به ولایت ومحبت

تو که اگر محبت و ولایت تو نباشد شهادتین باطل و مردود خواهد شد چنانچه هر گاه

سقف ستون نداشته باشد منهدم خواهد شد و مَعقَلِ المومنین یعنی تو عاقله مومنین می

باشی چنانچه عاقلۀ شخص محتمّل دیۀ خطای شخص می شود و این بزرگوار عاقله

خطاهای جمیع مومنین شرق و غرب عالم است که هرگاه خطائی از هر مومنی که

درتمام ملک خداوند است سر بزند آن جناب عاقلۀ آنها می باشد نظر به اینکه آن جناب

 در عالم زر قبول شهادت خود و اولادان خود و اسیری اهل و عیال نمودند از جهت

مغفرت و آمرزش گناهان دوستان خود که آن بزرگوار به دوش خود گذارد خطای هر

 خطا کننده از مومنین و دوستان خود را چنانچه آیۀ " لیغفر لک الله ما تقدّم من ذنبک

 

وما تأخر" موید این مطلب است و از این جهت است که در قیامت هزار صف از

مومنین خطاکار منعقد می شود نهصد و نود ونه صف را آن جناب مُتحمّل می شود و

شفاعت می کند و یک صف را آن جناب با سائر ائمه علیهم السلام به شراکت شفاعت

می کند پس آن جناب عاقلۀ جمیع مومنین خطاکار است وبعبارت دیگر عاقله هر عبدی

 مولای اوست که باید متحمل دیۀ خطای او بشود و جمیع خلق از انبیاء اولوالعزم مثل

نوح و ابراهیم وموسی وعیسی علی نبینا وآله علیهم السلام و انبیاء مرسلین وغیر

مرسلین عبد رقّ محمد وآل محمد صلوات الله علیهم می باشند چنانچه اول باب حرم

 سیدالشهداء سلام الله علیه می خوانی ( السلام علیک یابن امیرالمومنین عبدک وابن

 

 عبدک وابن امتک المقر بالرق ) یعنی سلام برتو ای پسر امیرالمومنین بنده توپسر

 بنده پسر و کنیز تو اقرار کننده است به رقّیت از برای تو یعنی اقرار کننده است که

 عبد مملوک تواست پس صحیح است که جمیع انبیاء مرسلین و غیر مرسلین وملائکۀ

 مقربین بایستند اول باب حرم ان جناب واقرار کنند به رقّیت و بندگی از برای ان

 جناب ، بنابراین عاقلۀ خطاهای اولین وآخرین ملک خداوند عالم ازمومنین ودوستان

 آن جناب می باشد که خطاهای آنها را آن جناب بدوش خود گذارد زیرا که  عبد

 مملوک و رقّ آن جناب می باشند و الرق بالکسر من  الملک وهو العبودیة و موید این

مطلب است روایت ابن طاووس که می گوید: ( سمعت القائم علیه السلام بسُرّمَن رآی

 

یدعو وراء الحایط و انا اسمعۀ و لا اراه و هو یقول اللهم ان شیعتنا خلقوا من فاضل

طینتنا و عجنوا بماء و لایتنا اللهم اغفرلهم من الذنوب ما فعلوه اتکالا علی حبّنا و ولّنا

یوم القیمة امورهم ،  ولا تؤاخذهم بما اقترفوا من السیئات اکراما لنا ولا تقاصصهم  یوم

القیمة مقابل اعدائنا وان خفت موازینهم  فثقلها بفاضل  حسناتنا 1) یعنی شنیدم از

حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه در سرمن رآی که دعا می نمود از عقب دیوار و

من می شنیدم دعای آن جناب را و نمی دیدم او را آن جناب می گفت خداوندا شیعیان و

 دوستان ما خلقت شده اند از زیادتی طینت ما و خمیر شده اند به آب ولایت ما خداوندا

بیامرز از برای ایشان از گناهان آنقدری را که کرده اند به جهت اتکال و اعتماد و

 پشت گرمی به دوستی ما و واگذار نما امور ایشان را به ما در روز قیامت و مواخذه

مفرما از ایشان به آنچه را که کرده اند از گناهان به جهت اکرام و اعزازما و قصه و

حکایت مفرما در روز قیامت گناهان ایشان را پیش روی دشمنان ما  واگر خفیف و

سبک باشد وزنهای اعمال ایشان پس سنگین گردان آنها را به زیادتی حسنات و

طاعات و نیکیهای ما

فقره سوم

 (واستبیح حریمه ) یعنی منقطع و ریشه کن شد ذرّیه و اولادان او به شهید شدن به

اسیر شدن " استباحوهم ای استأصلوهم و استأصل الشی اذا قطعه  من اصله  ومنه

الحدیث استأصل شمرد چون استبیح در بادی نظر بد مفهوم بود بیان نمودم که ذهن

مُعَوّج نگردد درهنگام خواندن .

فقره چهارم

 (وجعلته حجة علی خلقک من الاوصیاء فاعذر فی الدعاء ) یعنی گردانیدی تو او را

حجة برخلق از اوصیاء پس مبالغه نمود در دعوت یعنی مُنتهای دعوت را نمود که

کوتاهی ننمود در دعوت حتی آنکه از جان و اولاد و مال و آنچه را که مالک بود

گذشت ا زجهت دعوت کردن خلق را بسوی تو . مؤلف مجرم گوید : چون که دعوت

آن بزرگوار دعوتی بود که فایده بخشید ملک و ملکوت را که هیچ چیز در ملک

خداوند عالم نیست که فیض دعوت آن بزرگوار به او نرسیده باشد لهذا جمیع موجودات

 بحذافیرهم (یعنی تماماً ) اهتمام دادند در گریستن براو و در مصیبت داری او و در

زیارت او بخصوص ملائکه چنانچه حضرت صادق سلام الله علیه فرمودند که فرمود

رسول خدا (ص): ( ما من شئ  اکثر من الملائکه وانه یهبط  کل یوم  سبعون الف

 

ملک فیأتون البیت  ویطوفون ثم یأتون امیرالمومنین فیسلمون علیه ثم یأتون الحسین

فیقیمون عنده فاذا کان السحروضع لهم معراج الی السماء ثم لایعودون ابدا ۲) یعنی

نیست چیزی از مخلوقات بیشتر از ملائکه و بدرستی که شأن چنین است که فرود می

آید هر روزی هفتاد هزار ملک پس می آیند بخانه خداوند عالم که کعبۀ معظمه بوده

باشد و طواف می کنندخانه را بعد از آن می آیند به خدمت حضرت سید اوصیاء

امیرالمونین صلولت الله علیه و سلام می کنند برآن بزرگوارو بعد از آن می آیند نزد

سیدالشهداء ابی عبدالله الحسین سلام الله علیه و برآن بزرگوار سلام میکنند پس توقف

می کنند نزد آن بزرگوار تا سحر آنوقت مقرر می شود از برای ایشان که عروج کنند

بسوی آسمان و می روند به آسمان و دیگر عود نمی کنند و نوبت ایشان نخواهد شد تا

روز قیامت .

خلاصه آنکه چون فیض دعوت او رسید به جمیع ما سوی الله از جمادات و نباتات و

حیوانات و ملائکه و انسان لهذا همه ما سوی الله هم نوحه بسوی او دارند از این است

که جمیع ما سوی الله در مصیت او گریستندو متألم شدند چنانچه در اخبار بسیار وارد

شده است که جمیع اشیاء گریستند در مصیبت او حتی جمادات و نباتات و حیوانات و

بنی آدم و ملائکه که کیفیت گریستن هر یک در شرح زیارت عاشورا به تفصیل ذکر

کرده ام هر که خواهد رجوع کند به آن . پس به مقتضای " الانسان عبد الاحسان "چون

 دعوت او احسانی بود به همۀ مومنین شرق وغرب عالم لهذا همگی ایشان بنده احسان

او هستند و همگی ایشان مایلند به آن جناب چنانچه در زیارت بالای سر امیرالمومنین

صلوات الله علیه می خوانید " وجعل افئدة من الناس تهوی الیک " یعنی و گردانیده

خداوند عالم فؤادهای از مردمان را که مایل و خواهان به سوی تو باشند یعنی دوست

داشتن مردمان محسنین خود را به جعل خداوندی است که خداوند عالم چنین نموده

است که شخص ، محسِن خود را دوست بدارد پس آن بزرگوار در این شهادت احسان

نمود به جمیع مُلک و ملکوت بخصوص برمومنین شرق و غرب عالم لهذا خداوندعالم

 گردانید فؤادهای ایشان را مایل بسوی او چنانچه رسول خدا صلی الله علیه وآله

فرمودند به مقدادبن اسود الکندی " یا مقداد ان للحسین محبة مکنونة فی القلوب" پس

اعذر فی الدعاء به معنی عذر آوردن در دعا نیست زیرا که مناسب نیست و مناسب

این است که اعذر فی الدعاء به معنی بالغ باشد که در دعوت کردن خلق مبالغه و

اهتمام نمود به همان نحوی که ذکر شد و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنة

الله علی اعدائهم و منکری فضائلهم الی یوم الدین .

(1) روایت درجلد 53 بحارالانوار ص 303 با کمی اختلاف با نقل مؤلف اینگونه آمده

 سمعت القائم علیه السلام بسُرّمَن رآی یدعو وراء الحایط و انا اسمعۀ و لا اراه و هو

یقول اللهم ان شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا و عجنوا بماء و لایتنا اللهم اغفرلهم من

الذنوب ما فعلوه اتکالا علی حبّنا و ولائنا یوم القیمة ،  ولا تؤاخذهم بما اقترفوه من

السیئات اکراما لنا ولا تقاصهم  یوم القیمة مقابل اعدائنا فان خفت موازینهم  فثقلها

بفاضل  حسناتنا .

(2) روایت درتفسیر قمی تآلیف علی بن ابراهیم قمی با تفاوت کمی چنین آمده :

 

( ما من شئ مما خلق الله اکثر من الملائکه وانه لیهبط فی کل یوم او فی کل لیلة سبعون

 

 الف ملک فیأتون البیت الحرام فیطوفون به ثم یأتون رسول الله صلی الله علیه و آله ثم

یاتون امیرالمومنین فیسلمون علیه ثم یأتون الحسین فیقیمون عند السحروضع لهم معراج

 الی السماء ثم لایعودون ابدا )

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: محسن ׀ تاریخ: سه شنبه 4 بهمن 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , aghaedhagha.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com