محدث نوری وی را در شمار مشایخ علامه مجلسی ذکر می کند و چنین می گوید :و کان هذا الشیخ فاضلا محدثا لغویا عابدا زاهدا ورعا .
همین مقدار بیانگر عظمت مرحوم طریحی است زیرا مشت نمونه خروار و العاقل یکفیه الاشاره و چون وی سند روایت را نقل نکرده و احتمال می رود بعضی که درک عظمت عاشورا بر ایشان میسور نیست و تعریف حضرت حق در نظرشان اغراق آمیز جلوه کند و در صحّت حدیث خدشه کنند فلذا مرحوم طریحی را معرفی نمودیم تا معلوم شود که خود طریحی سند روایت است و عدم ذکر سند خدشه ای در روایت وارد نمی کند علاوه بر اینکه عبارات روایت خود دال ّ برصحّت و عظمت آن است و این نکته در روایت قابل توجه است که حضرت حق نفرموده عاشورا روزی است که حضرت حسین بن علی علیه السلام در آن به شهادت رسید بلکه فرمود عاشورا یعنی البکاء و التباکی علی سبط محمد و عزاداری بر مصیبت آن حضرت اما بیان تعریف حضرت حق :
حضرت موسی سوال کرد (ما العاشورا ؟ ) یعنی عاشورا چیست ؟ پرسش از ماهیّت و حقیقت عاشورا می باشد زیرا به(ما )استفهامیه ازما هیّت شیء سوال می شود و باید در جواب چیزی گفته آید که لازمۀ ذاتی وجزء شیء ومساوی با شیء ومُقوّم آن باشد که شیء به آن قائم است و نباید آن لازمه که در جواب آمده اعم و یا اخص باشد از آن چیزی که مورد سوال واقع شده والا جواب ناقص است مثلا (ما الانسان ؟ ) یعنی انسان چیست ؟ جواب (حیوان ناطق ) باشد که دو جزء مُقوّم انسان بشمار میرود و انسان از این دو جزء مُنفک نیست ( ما العاشورا ؟) یعنی عاشورا چیست ؟ حضرت حق به لازمۀ ذاتی عاشورا که گریه و عزداری می باشد و انفکاک ناپذیراز عاشورا پاسخ داده و آن را تعریف کرده و هر چیز دیگر در جواب می آمد تعریف ناقص بود وبرای خداوند قبیح که چیزی را ناقص تعریف کنداین بیان از دیدگاه علم منطق بود و مناسب عالم مادة و کثرت و جلوت اما از منظر عرفان و وحدت و خلوت که مُلائم عالم احدیّت باشد سخن فراتر از این است که گریه و عزاداری باعاشورا لازم وملزوم باشند تا در نتیجه دوئیّت را به ارمغان آورد زیرا درآن مقام دوگانگی و دوئیّت وجود ندارد بلکه عینیّت و وحدت حاکم است و هرکدام عین دیگری وهر عظمتی که بر عاشورا مترتب است بر گریه و عزاداری مترتب و این جواب بیان عظمت و اهمیت گریه و تباکی و عزاداری بر حضرت سید الشهداء را در بر دارد پس عاشورا یعنی گریه وعزاداری و بالعکس واینکه ما دو چیز می بینیم چون تخته بند عالم مادة هستیم وافق دید ما همین قدر است بقول حافظ :
چگونه طوف کنم در فضای عالم قدس که این سراچۀ فانیست تخته بند تنم
وبقول بیدل دهلوی :
وحدت از خوداری ما تهمت آلود دوئی است عکس در آب است تا استاده ای بیرون زآب
خداوند چشم واقع بین بما عطا فرماید وما را از گریه کنندگان و عزاداران حضرت سید الشهداء روح العالمین لتراب مرقده فداء قرار دهد
متن حدیث
حديث مناجاة موسى ، قال : يا رب لم فضلت امة محمد ( صلى الله عليه وآله ) على سائر الامم ؟ فقال الله تعالى : فضلتهم لعشر خصال . قال موسى : وما تلك الخصال التي يعملونها حتى آمر بني إسرائيل يعملونها . قال الله تعالى : الصلاة ، والزكاة ، والصوم ، والحج ، والجهاد ، والجمعة ، والجماعة والقرآن ، والعلم ، والعاشوراء . قال موسى : يا رب وما العاشوراء ؟ قال : البكاء والتباكي على سبط محمد ( صلى الله عليه وآله ) ، والمرثية والعزاء على مصيبة ولد المصطفى ، يا موسى مامن عبد من عبيدي في ذلك الزمان بكى أو تباكى ، وتعزّى على ولد المصطفى إلا وكانت له الجنّة ثابتا فيها ، وما من عبد أنفق ماله في محبّة ابن بنت نبيّه طعاما وغير ذلك درهما أو دينارا إلا وباركت له في دار الدنيا الدرهم بسبعين درهما ، وكان معافا في الجنّة ، وغفرت له ذنوبُه ، وعِزّتي وجلالي مامِن رجل أو اِمرأة سال دَمعُ عينيه في يوم عاشوراء وغيره قطرة واحدة إلا وكُتِبَ له أجر مِائة شهيد .
مستدرك سفينة البحار - الشيخ علي النمازي ج 7 ص 235
مستدرک الوسائل المیرزا محدث النوری جلد 10 ص 319
مجمع البحرین فخرالدین طریحی لغة عشرج 3 ص 186
ترجمۀ حدیث
حدیث مناجات موسی ، حضرت موسی گفت یا رب برای چه امّت حضرت محمد (ص) را بر تمام امّتها فضیلت و برتری دادی ؟ پس خداوند تعالی فرمود: به سبب ده خصلت و خوی آنان را برتری دادم موسی علیه السلام سوال کرد آن ده خصلت چیست که آنان عمل می کنند تا من بنی اسرائیل را امر کنم به آن خصال عمل نمایند خداوند تعالی فرمود نماز ، زکات، روزه ، حج ، جهاد، جمعه ، جماعت ، قرآن ، علم وعاشورا ، حضرت موسی عرض کرد پروردگارا عاشورا چیست ؟ خطاب شد( البکاء و التباکی علی سبط محمد) یعنی گریه و خود را به صورت گریه کنندگان در آوردن بر فرزند حضرت مصطفی (ص)ای موسی نیست بنده ای از بندگان در آن زمان که بگرید یا خود را به صورت گریه کنندگان در آورد و عزاداری بر فرزند پیغمبر کند مگر اینکه بهشت برای او ثابت و پایدار می باشد در این عزاداری و نیست بنده ای که انفاق کند از مالش در محبت فرزند دختر پیغمبر خودطعام و غیر طعام درهمی یا دیناری مگر اینکه برکت داده می شود و افزون می گردد او را در دنیا هر درهمی به هفتاد درهم و معاف و بخشوده می باشد برای بهشت و گناهان او آمرزیده و پوشیده می گردد . به عزّت و جلال خودم نیست از مرد یا زنی که یک قطره اشک از دیدگانش جاری گردد در روز عاشورا و غیر عاشورا مگر اینکه اجر و ثواب صد شهید بر او نوشته می شود .
نظرات شما عزیزان:
یه گمشده،یه تنها 
ساعت9:04---17 آذر 1390
|